• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بي دردسر

18 اردیبهشت 1391 توسط کرمی

در گذشته دفتري به نام بخش خدمات وجود داشت که از جمله وظايفش توزيع فيش غذا طبق برنامه زماني بين زوار در سطح شهربود.

روزي آقائي را ديدم که به شدت گريه مي کرد، جلو رفتم و علت گريه اش را از او سوال کردم؛ گفت: امروز صبح که در حرم بودم خطاب به آقا گفتم : يا امام رضا(ع) من تا کنون از غذائي که به نام تو تهيه مي شود نخورده ام؛ خودت کاري کن تا امروز يک فيش غذاي بي دردسر نصيب من شود.بعد از زيارت به بخش خدمات رفتم و فيش غذا از آنها خواستم، آنها گفتند بايد به مهمانسرا بروم، اما در مهمانسرا به من گفتند که اين فيش طبق شرايط خاصي بين زوار توزيع مي شود و ارجحيت با من نيست.همچنان که از پله ها پائين مي رفتم، با آقا درددل کردم و گفتم : من از شما يک فيش بي دردسر مي خواستم و حالا اينها چنين مي گويند.پائين پله ها که رسيدم خادمي با عجله به سمت من دويد و گفت آقا اين فيش غذا مال شما باشد من کار دارم فرصت اينکه براي دريافت غذا بروم ندارم!

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: پژوهش لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • پژوهش
  • روايت
  • کوتاه وخواندنی
  • o آموزشی
  • o احادیث
  • o مناسبت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس